• وبلاگ : امام مهدي (عج)
  • يادداشت : موعود دلهاي منتظر
  • نظرات : 4 خصوصي ، 26 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    در حصار لحظه هاي خاکستري، کاروان آهسته آهسته وارد فضايي عجيب ميشود، فضايي که از آن عطر مدينه به مشام ميرسد و هواي شرجي اش آکنده از ياد احد به ورود سيدالشهدا خوش آمد ميگويد.

    غربتي ژرف بر دل کاروانيان چنگ مي اندازد " اينجا کجاست؟"

    اينک اولين روز از ماه محرم سال 61 هجري است و تمام کاينات چشم به آغز و پايان اين ماه دوخته اند. فصلي آغاز شده است سرشار از شگفتيها، لبريز از لحظه هاي ناب آفرينش! فصلي سراسر سرخ! به سرخي حنجره هاي پر از فرياد!

    اينجا به طرز عجيبي غم آلود است: غم آلود! مي پرسند: نام اين سرزمين چيست؟ ميگويند: کربلا.

    امام ميفرمايند: خدايا! به تو پناه ميبرم از غم ها و بلاها.

    مولا جان! مولاي تمام غريبانه هاي شگرف!

    اينجا همانجاست! همانجا که آدم حتي پيش از شهادت هابيل مرثيه سرايش بود!

    اينجا همانجاست! همانجا که نوح تمام گريه هايش را نذر غريبانه هاي شام غريبان کرده است!

    اينجا سجده گاه اشکهاي خونين پيامبر، اينجا بيت الاحزان جاودانه هاي زهراست!

    اينجا همراز شب هاي باراني چشم علي است!

    اينجا يادگار بغضهاي زهرآلود حسن است!

    اينجا همان سايه زار گسترده تا ابديت طوباست: که آهنگ غريبانه ثانيه هايش لحظه به لحظه رسيدن به مرز قالو بلي را مينوازد!

    اينجا هر جا که باشد در قاموس عاشقان شهادت فقط کربلاست!